English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2204 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
carry over U انتقال به صفحه بعد دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pages U عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
page U عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
paged U عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
transfer U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfers U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transferring U انتقال دادن نقل کردن انتقال
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
floating U پنجرهای که قابل انتقال به هر بخش صفحه باشد
cls U در -MS DOS دستور سیستم به معنای پاک کردن صفحه نمایش و قرار دادن نشانه گر در بالای صفحه گوشه سمت چپ
conducts U هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conduct U هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
shift U انتقال دادن اتش تغییرمکان دادن اتشها و یایکانها
shifts U انتقال دادن اتش تغییرمکان دادن اتشها و یایکانها
shifted U انتقال دادن اتش تغییرمکان دادن اتشها و یایکانها
conducted U هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducting U هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
transport U انتقال دادن
detaches U انتقال دادن
transfers U انتقال دادن
detach U انتقال دادن
transports U انتقال دادن
carries U انتقال دادن
demise U انتقال دادن
carried U انتقال دادن
carrying U انتقال دادن
shifting U انتقال دادن
carry U انتقال دادن
transfer U انتقال دادن
carry over U انتقال دادن
transporting U انتقال دادن
detaching U انتقال دادن
shifts U انتقال دادن
gears U انتقال دادن
shift U انتقال دادن
evocate U انتقال دادن
alienating U انتقال دادن
delivery U انتقال دادن
transferring U انتقال دادن
shifted U انتقال دادن
alienates U انتقال دادن
geared U انتقال دادن
alienate U انتقال دادن
gear U انتقال دادن
transported U انتقال دادن
to carry over U انتقال دادن
deliveries U انتقال دادن
demand paging U در سیستم ذخیره مجازی انتقال یک صفحه از حافظه به حافظه واقعی به هنگام نیازمندی است
tabling U به جدولی انتقال دادن
move U تغییردادن انتقال دادن
moves U تغییردادن انتقال دادن
shuttle U نقل و انتقال دادن
shuttles U نقل و انتقال دادن
shuttled U نقل و انتقال دادن
redeploys U نقل و انتقال دادن
redeployed U نقل و انتقال دادن
redeploying U نقل و انتقال دادن
redeploy U نقل و انتقال دادن
moved U تغییردادن انتقال دادن
switch fire U انتقال تیر دادن
tables U به جدولی انتقال دادن
shift fire U انتقال دادن اتش
table U به جدولی انتقال دادن
shift U انتقال تیر دادن
tabled U به جدولی انتقال دادن
shift fire U انتقال اتش دادن
demise U انتقال دادن مال
shifts U انتقال تیر دادن
shifted U انتقال تیر دادن
assignment U ماموریت دادن انتقال افهار
assignments U ماموریت دادن انتقال افهار
conducts U انتقال دادن رهبری کردن
remise U انتقال دادن گذشت کردن
demise U انتقال دادن مال با وصیت
conducting U انتقال دادن رهبری کردن
conduct U انتقال دادن رهبری کردن
rub off <idiom> U به شخص دیگری انتقال دادن
make over U انتقال دادن دوباره ساختن
assign U انتقال دادن وواگذار کردن
conducted U انتقال دادن رهبری کردن
assigns U انتقال دادن وواگذار کردن
to make over U انتقال دادن دوباره ساختن
assigning U انتقال دادن وواگذار کردن
assigned U انتقال دادن وواگذار کردن
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
negotiating U وارد معامله شدن انتقال دادن
negotiates U وارد معامله شدن انتقال دادن
negotiated U وارد معامله شدن انتقال دادن
negotiate U وارد معامله شدن انتقال دادن
contango U از دفتری به دفتر دیگر انتقال دادن
trasship U بکشتی یا وسیله نقلیه دیگری انتقال دادن
deliveries U نقل و انتقال دادن پرتاب مهمات یا بار
delivery U نقل و انتقال دادن پرتاب مهمات یا بار
removing U بردن جابجا کردن انتقال دادن بیرون اوردن
acculturate نقل و انتقال دادن فرهنگ یک جامعه به جامعهء دیگر
remove U بردن جابجا کردن انتقال دادن بیرون اوردن
removes U بردن جابجا کردن انتقال دادن بیرون اوردن
qwerty keyboard U ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی
map U رسم یا نشان دادن روش ابتدایی صفحه کلید
balances U قرار دادن متن و تصویر در یک صفحه به یک روش جذاب
balance U قرار دادن متن و تصویر در یک صفحه به یک روش جذاب
maps U رسم یا نشان دادن روش ابتدایی صفحه کلید
centred U قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
cursor tracking U حرکت دادن مکان نما روی یک صفحه نمایش
centre U قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
form U دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
formed U دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
centered U قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
center U قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
forms U دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
centering U عمل قرار دادن متن در مرکز صفحه نمایش
centers U قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
indeterminate change of station U انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
electronic funds transfer U انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
alerts U تابلوی اخطار روی صفحه نمایش برای آگاهی دادن به کاربر
alerted U تابلوی اخطار روی صفحه نمایش برای آگاهی دادن به کاربر
colours U صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
alert U تابلوی اخطار روی صفحه نمایش برای آگاهی دادن به کاربر
colour U صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
forward tell U انتقال دادن اطلاعات به ردههای بالاتر گزارش به مقام بالاتر
paged U 2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
pages U 2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
bubble help U خط ی روی صفحه نمایش برای نشان دادن آنچه شما به آن اشاره می کنید
page U 2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
baseband transmission U روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
auto U توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
azerty keyboard U روشن قرار دادن کلیدها روی صفحه کلید که خط اول AZERTY آغاز میشود
autos U توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
propagate U منتشر کردن قلمه کردن انتقال دادن
propagated U منتشر کردن قلمه کردن انتقال دادن
propagates U منتشر کردن قلمه کردن انتقال دادن
propagating U منتشر کردن قلمه کردن انتقال دادن
pens U نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penning U نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penned U نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pen U نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
clattering U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatter U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatters U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattered U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
upload U انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
transfer processing U امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
signal U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
xmodem U یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
transfer ladle U کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer rate U نسبت انتقال سرعت انتقال
flowchart U صفحه پلاستیکی با نشانههای بریده شده موقت برای اجازه دادن به نشانه ها تا به آسانی و به سرعت رسم شوند
flow diagram U صفحه پلاستیکی با نشانههای بریده شده موقت برای اجازه دادن به نشانه ها تا به آسانی و به سرعت رسم شوند
infra red link U روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
paper white monitor U صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
dump U نشان دادن متن یا گرافیک روی صفحه نمایش بر روی چاپگر
format U تعداد حروف که روی صفحه نمایش قابل نمایش اند. با دادن طول سط ر و ستون
formats U تعداد حروف که روی صفحه نمایش قابل نمایش اند. با دادن طول سط ر و ستون
scans U درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scanned U درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scan U درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
consol U دستگاه ناوبری رادیویی صفحه کلید دستگاههای ارتباطی صفحه رادار
raster U گرافیکی که تصاویر آن روی خط وطی در صفحه نمایش یا صفحه ساخته می شوند
ksr U ترمینالی که صفحه کلید و صفحه نمایش دارد و به CPU متصل است
plasma display U صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
tables U لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
tabled U لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
lead in page U صفحه ویدیویی که کاربر را به صفحه مورد نظر هدایت میکند
table U لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
portrait U جهت صفحه یا یک ورق صفحه که بلندترین لبه عمودی است
tabling U لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
portraits U جهت صفحه یا یک ورق صفحه که بلندترین لبه عمودی است
conned U نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
conning U نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
cons U نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
con U نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
routing U صفحه ویدیو متنی که مسیر سایر صفحه ها را شرح میدهد
multiviewports U صفحه نمایشی که دو یاچندین صفحه قابل دید رانمایش میدهد
auto U متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
raster U یک حرکت افقی اشعه روی صفحه در مقابل صفحه CRT
autos U متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
glared U صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
data tablet U یک وسیله ورودی دستی برای صفحه نمایش گرافیکی صفحه داده دهی
glare U صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glares U صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
flat U صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
flattest U صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
notebook computer U که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
refresh buffer U یک مکان حافظه موقت که درهنگام تازه کردن یک صفحه تصویر اصلاعات نمایش صفحه را نگاهداری میکند
station U میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
stationed U میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
hyperlink U کلمه یا تصویر یا دگمهای در صفحه وب یا عنوان چند رسانهای که در صورت انتخاب کاربر را به صفحه دیگری می برد
stations U میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
backlight U چراغ پشت صفحه کریستال مایع که شدت حروف صفحه را بهبود می بخشد وآنها را خوانا تر میکند
devices U CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
device U CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
disc U صفحه کلاج صفحه دیسک تیغ اره
discs U صفحه کلاج صفحه دیسک تیغ اره
negative acknowledgement U کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
scrolls U حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
prompt U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
Recent search history Forum search
2New Format
1To be capable of quoting
1صفحه کلید فارسی
2مهرآسا
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
1ترجمه لغت شینه در رشته برق به انگلیسی
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com